السلام علیک یا سلطان
******
ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است
خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است
چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است
فاضل نظری
السلام علیک یا سلطان
******طبق تصریح آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهمالسلام امر به معروف و نهی از منکر از اهمیت ویژهای برخوردار است و اصولاً سایر واجبات به واسطه آن دو برپا میگردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرموده است: امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران بر شما مسلط میگردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابت نمیشود.
در جای دیگر نیز فرمودهاند: قوام دین در سه چیز خلاصه میشود: امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود.
با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم که بالاترین جهاد سخن عدلی است که نزد فرمانروای ظالمی ایراد گردد حضرت رضا علیهالسلام در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوههای گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاستهای باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت را بنمایاند.
نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدّی در زندگی آن حضرت بارز بود که
یکی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیهالسلام محسوب میگردد. مرحوم شیخ
صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا علیهالسلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه
خبر نقل کرده است که مؤید ادعای مزبور میباشد.
السلام علیک یا سلطان
******السلام علیک یا سلطان
******السلام علیک یا سلطان
******السلام علیک یا سلطان
******السلام علیک یا سلطان
******مرحوم شسخ صدوق ، طبرسى و دیگر بزرگان به نقل از ابراهیم بن عبّاس حکایت کنند:
در طول مدّتى که در محضر مبارک امام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام بودم و در محافل و مجالس گوناگون ، همراه با آن حضرت شرکت داشتم ، هرگز ندیدم سخنى و مطلبى در مسائل دین و امور مختلف از آن حضرت سؤ ال شود؛ مگر آن که بهتر و شیواتر از همه پاسخ مى فرمود.
و در همه علوم و فنون به طور کامل آگاه و آشنا بود؛ و نیز جوابى را که بیان مى نمود در حدّ عالى قانع کننده بود؛ و کسى را نیافتم که از او آشناتر باشد.
همچنین ماءمون در هر فرصت مناسبى به شیوه هاى مختلفى ، سعى داشت تا آن حضرت را مورد سؤ ال و آزمایش قرار بدهد؛ ولى امام علیه السلام در هیچ موردى درمانده نگشت ؛ و بلکه در هر رابطه اى که از آن حضرت سؤ ال مى شد، به نحو صحیح و کامل پاسخ ، بیان مى فرمود.
و معمولا مطالب و جواب سؤ ال هائى که حضرت بیان مى فرمود، برگرفته شده از آیات شریفه قرآن بود.
آن حضرت قرآن را هر سه روز یک مرتبه ختم مى کرد؛ و مى فرمود:
اگر بخواهم ، مى توانم قرآن را کمتر از این مدّت هم ختم کنم و تلاوت نمایم .
ولیکن من به هر آیه اى از آیات شریفه قرآن که مرور مى کنم درباره آن تاءمّل مى کنم و مى اندیشم ، که پیرامون چه موضوعى مى باشد، در چه رابطه یا حادثه اى سخن به میان آورده است ؛ و در چه زمانى فرود آمده است .
و هرگز بدون تدبّر و تاءمّل در آیات شریفه ، از آن ها ردّ نمى شوم ، به همین جهت است که مدّت سه روز طول مى کشد تا قرآن را تلاوت و ختم کنم .******
حضرت ابوالحسن ، امام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام به تمام زبان ها و لغات ، آشنا و مسلّط بود؛ و با مردم با زبان محلّى خودشان صحبت مى نمود.
و بلکه حضرت در لهجه و تلفّظ کلمات ، از خود مردم فصیح تر سخن مى فرمود، تا جائى که مورد حیرت و تعجّب همه اقشار و افراد قرار مى گرفت .
اباصلت گوید: یک از روزها به آن حضرت عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! شما چگونه به همه زبان ها و لغت ها آشنا شده اى ؛ و این چنین ساده ، مکالمه مى نمائى ؟
السلام علیک یا سلطان
******مرحوم علاّمه مجلسى و برخى دیگر از بزرگان آورده اند:
یکى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام به نام علىّ بن ابى حمزه بطائنى حکایت کند:
روزى در محضر مبارک آن حضرت بودم ، که تعداد سى نفر غلام حبشى در آن مجلس وارد شدند.
پس از ورود، یکى از ایشان به زبان و لهجه حبشى با امام رضاعلیه السلام سخن گفت و حضرت نیز به زبان حبشى و لهجه محلّى خودشان پاسخ او را بیان نمود و لحظاتى با یکدیگر به همین زبان سخن گفتند.
آن گاه حضرت مقدارى پول - درهم - به آن غلام عطا نمود و مطلبى را نیز به او فرمود؛ و سپس همگى آن ها حرکت کردند و از مجلس خارج شدند.
من با حالت تعجّب به آن حضرت عرضه داشتم : یاابن رسول اللّه ! فدایت گردم ، مثل این که با این غلام به زبان حبشى و لهجه محلّى صحبت مى فرمودى ؟!
السلام علیک یا سلطان
******السلام علیک یا سلطان
******
پس از شهادت امام هشتم، ایشان را در طوس در مقابل قبر هارون عباسى به طرف قبله که بارگاه مقدس فعلى آن امام است به خاک سپردند، و مأمون عباسى پس از قتل امام رضا (ع) به بغداد بازگشته و آنجا را مرکز خود قرار داد.
دعبل خزاعى که یکى از شعراى بنام شیعه است مىگوید نزد مأمون به کاخش رفتم و به او گفتم، اجازه مىدهى شعر جدیدى را که سرودهام بخوانم؟ گفت بخوان، و من چنین سرودم:
السلام علیک یا سلطان
******
مرحوم شیخ صدوق و برخى دیگر از بزرگان آورده اند:
شخصى به نام ابن ابى سعید مکارى ، روزى از روزها به محضر مبارک امام رضا علیه السلام شرفیاب شد؛ و عرضه داشت : آیا خداوند، قدر و منزلت تو را بدان جا رسانده که آنچه را پدرت ادّعا مى کرد تو نیز ادّعا کنى ؟!
السلام علیک یا سلطان
******
در بحث مالکیت در اقتصاد دو نظریه اساسی وجود دارد: آزادی در مالکیت (لیبرالیسم اقتصادی) و محدودیت در مالکیت. از نظر لیبرالیسم اقتصادی هر انسانی در شیوههای دستیابی به مال و گردش ثروت، تولید، نرخگذاری و توزیع و مصرف، آزاد است. انسان در فعالیتهای اقتصادی، آزادی دارد از هر راه میخواهد پول درآورد، هر چه میخواهد تولید کند، و به هر قیمت میخواهد بفروشد، و بر هر شکل (درست یا نادرست) برای کالای خود تبلیغ کند و در هر راه و به هر اندازه که میخواهد مصرف کند، هر چه میخواهد داشته باشد و تا هر اندازه میخواهد در ثروتاندوزی پیش برود. در این امور، محدودیت و ممنوعیتی ندارد.
السلام علیک یا سلطان
******
بر هر مسلمانى واجب است که آبروى برادر و خواهر مسلمانش را نگاه دارد، و
حتى در غیابش نیز باید آبرویش حفظ شود، و اسلام غیبت مرد و یا زن مسلمان
را از گناهان کبیره شمرده است.و خاندان عصمت و طهارت که تجلّى اسلام در تمام شئون زندگى هستند در این
مسئله پیش قدم بوده، و حتى اگر کسى براى رفع نیازش به آنان رجوع مىکرد، نه
تنها نیازش را برآورده بلکه پس از برآوردن آن از نگاه کردن به رویش
خوددارى کرده تا نکند آن فرد نیازمند کمى خجالت بکشد. مثلاً در تاریخ حضرت على بن موسى الرّضا (ع) (افضل التحیة والثناء آمده
که شخصى به حضورشان شرفیاب شده و اظهار داشت که:
السلام علیک یا سلطان
******
اصل مالکیت (به عنوان یک قانون پایدار برای حفظ جامعه و انسان) ضرورت دارد و اصلی انکارناپذیر است، به گونهای که تعلق و بستگی برخی از اشیا به انسان، طبیعی و بر پایه اصلی فطری است، لیکن همین اصل، اگر در چهار چوب شرع و قانون محدود نگردد و با میزان عدالت مشخص نشود، سرچشمه بدبختیها، نابسامانیها، و ویرانگریهای فراوان میشود و بسیاری از انسانها را از حق فطری خویش محروم میسازد.
السلام علیک یا سلطان
******مرحوم شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقى حکایت کند:
روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام در جمع عدّه اى نشسته بود، ضمن فرمایشاتى فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعى و حقیقى وجود ندارد.
بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یاابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن (لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم ) که مقصود آب سرد و گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟
السلام علیک یا سلطان
******
عباسیان به
منظور طرد علویان از جامعه به شیوههایی متوسل میشدند که از
مهمترین آنها تبلیغات زهرآگین آنان در شکلهای مختلف به هدف بی اعتبار کردن
شخصیت علمی علویان نزد مردم بود. خدشه وارد ساختن به تصورات مردم درباره
عظمت خاندان رسالت، تنها هدف مهمی بود که از طرق مختلف توسط عباسیان دنبال
میشد و در هر زمان، متناسب با شرایط و اوضاع و احوال آن زمان به تبلیغات
خود شکل میدادند.
السلام علیک یا سلطان
******ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است.
وى که در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى که داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى کرد. ابن طولون مى نویسد، برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، کوه و دشت، موسیقى و ... شعر سروده اى، تو را چه شده است که درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام علىبن موسى الرضا(ص) تاکنون چیزى نگفته و شعرى نسروده اى؟ با آن که معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مىشناسى.
ابونواس در پاسخ چنین گفت:
السلام علیک یا سلطان
******روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام در جمع عدّه اى از دوستان و اصحاب خود فرمود: امام و پیشواى جامعه داراى علائم و نشانه هائى است ، که برخى از آن عبارت است :
از تمامى افراد باید عالم تر و آگاه تر باشد، در حکومت و قضاوت باتدبیر و قاطع باشد، پرهیزکار و متّقى ، حلیم و صبور، شجاع و قوىّدل ، سخاوتمند و کریم باشد، و نیز در برابر خداوند عابد و در برابر بندگان فروتن باشد.
ختنه شده و پاک و نظیف تولّد یابد، هنگام تولّد از رحم مادر، شهادت بر یگانگى خدا و رسالت رسول خدا دهد.
همچنان که از جلو مى بیند و متوجّه مى شود، از پشت سر نیز متوجّه گردد، سایه نداشته باشد، در خواب محتلم نشود، چشم او هنگام خواب همانند دیگران نمى بیند؛ ولى قلبش متوجّه و آگاه است ، از غیب با او حدیث و سخن گفته مى شود، زره رسول اللّه صلى الله علیه و آله اندازه او و بر قامت او راست مى آید.